سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نـــم نـــم ِ آفتـاب

بسم الله...
باز می کنم ، به صفحه سفید نگاه می کنم ، خیره میشم ، انگشت هام تند حرکت می کنند روی کیبورد
تند تر اسپیس عمل می کنه ، به صفحه سفید نگاه می کنم ُ  ضرب در ِ قرمز پیروز میشه 
چندین بار این کار رو انجام می دهم ؟ نمی دونم!
این روزها حرف برای گفتن زیاد دارم اما حسی برای نوشتن پیدا نمی کنم !

پ ن : بین ِ وبلاگ های بانوان ، پیشنهاد می کنم 
دنیای راه راه  رو از دست ندید


نوشته شده در شنبه 89/7/10ساعت 5:36 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...
 

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ


نوشته شده در دوشنبه 89/6/22ساعت 8:6 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...
همه ما زندگی منحصر به خودمون رو داریم . دوست داشته باشیم یا نه . چند وقت پیش سفری که به اردبیل داشتیم بین راه چادر یا کَپَر خود نمایی می کرد. خانم هایی که مشغول پختن نان بودن و مرد هایی که کنار دام هاشون ایستاده بودن . علاقه داشتم باهاشون صحبت کنم ُ به خواستم هم رسیدم! با دختری که هم سن و سال خودم بود مشغول صحبت شدم ! از زندگیشون گفت ُ سختی ُ شیرینی ! از اینکه دور هم جمع میشن ، با هم متحد هستن ُ نمیزارن کدورت ها زخم بشه.اون مشغول صحبت بود و من غرق تو افکارم ! به فکر تفاوت ِ زندیگمون ! اون نگران گله بود که می شد داراییشون ، من حواسم به کم و زیاد شدن سرعت اینترنت !
 تفاوت های ِ زندگی ِ او و من!  کدوم راحت زندگی می کنیم؟ من می تونم چند روز ، نه چند ساعت جای اون باشم؟ اون می تونه بعد از چند وقت با زندگی من انس بگیره؟ هر چند این زندگی هم سختی خودش رو داره اما بعد از آشنایی بیشتر با دنیای مدرن می تونه راحت با زندگی قبلی کنار بیاد؟  او و من ... زندگی متفاوت و دغدغه های متفاوتی داریم.
او و من ، آنها و ما.




نوشته شده در چهارشنبه 89/6/17ساعت 4:18 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/6/11ساعت 3:18 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...
فریاد سر می دهیم برای چادرمان!
فریاد سر می دهیم تا نشان دهیم چادر ، برترین حجاب است.
فریاد سر می دهیم تا آنها که چادر را مختص فرو دست ترین افراد اجتماع نشان دادند کمی بشنوند ، کمی از پیله بیرون بیایند و گوش ها را باز کنند.
فریاد سر می دهیم برای ِ حرمت ِ ریخته شده.
فریاد سر می دهیم برای باز پس گیری این حرمت!
فریاد سر می دهیم تا نشان دهیم هنوز چادر ِ زهرای مرضیه (س) برایمان ارزش و افتخار محسوب می شود!
فریاد سر می دهیم تا هر شخصی در هر مقامی این لباس ِ گران بها را ابزار قرار داده است بلرزانیم!
فریاد سر می دهیم تا مگر بشنود مسولان ، مگر بشنوند آقایان ی قوه قضائیه و صدا و سیما و هر نهاد ِ دیگر ، تا بدانند و درک کنند ، چادر بر سر ِ یک مجرم جایی ندارد!
فریاد سر می دهیم تا مظلومیت افتخارمان را نشان دهیم!
فریاد سر می دهیم تا نشان دهیم هنوز بر عهد خود مانده ایم و چادرمان خاری است بر چشمان ِ ناپاک!
فریاد سر می دهیم تا نشان دهیم اگر دخت رسول الله (ص) در مقابل ِ نامحرم ِ نابینا حجاب اختیار کرده و چارقد بر سر ، ما هم در این عصر روشنفکری و تجدد  حتی اگر امل! مخاطب قرار داده شویم تابع دین و الگوی مان می مانیم!
فریاد سر می دهیم آی مردم دنیا بیرق ما چادر ِ خاکی مادرمان زهراست.
.
.


به دعوت ساقی رضوان عزیز و  دوستان ِ ارزشی
هر که دوست دارد بنگارد که انشالله ثبت شود و نتیجه بخش. یا علی

ب.ن: گسترده شدن این موج به همتِ  گل دختر


نوشته شده در شنبه 89/5/30ساعت 1:44 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...
سعی کنید ، سعی کنیم بیشتر از همیشه برویم بالا ، بیشتر از همیشه پایبند بمانیم بر عهد ، مثل ِ کودکی که شیفته است تا تاب بخورد به بالا ، تشنه ی بنده ی خوب ِ  ، خوب ترین ها شدن.



م.ن: تشکر فراوان از ساقی رضوان عزیزم که قالب مورد علاق م رو برام دوبازه زنده کرد! دنیا دنیا ممنون کربلایی


نوشته شده در دوشنبه 89/5/25ساعت 2:28 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در شنبه 89/5/16ساعت 1:40 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...
*خون حسین و اصحابش کهکشانی است که بر آسمان ِ دنیا راه قبله را می نمایاند. بگذار اصحاب دنیا ندانند. کِرم لجن زار چگونه بداند که بیرون از دنیایی که او تن می پرورد ، چیست؟ زمین و آسمان او همان است و اگر او را از آن لجن زار بیرون کشند ، می میرد.
امت محمد را آن روز جز حسین ملجا و پناهی نبود . چه خوب بدانند و چه ندانند ، چه شکر نعمت بگزارند و چه نگزارند ، واقعه ی عاشورا دروازه ای از نور است که آنان را از ظلم آباد یزیدیان به نور آباد عشق رهنمون می شود.
اگر نبود خون حسین ، خورشید سرد می شد و دیگر در آفاق جاودانه ی شب نشانی از نور باقی نمی ماند .... حسین سرچشمه ی نور است.
**سید مرتضی آوینی



نوشته شده در چهارشنبه 89/5/13ساعت 6:42 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

همیشه علاقه ی خاصی به کلاس های نهضت سواد آموزی داشتم ، به خصوص وقتی کلاس پُر باش ِ از پدر بزرگ و مادربزرگ های دوست داشتنی که اصرار دارن نه تنها سنی ازشون نگذشته جوون هم هستن و تمام سختی معلم هاشون برای توجیه کارهای دانش آموزهای بزرگ.
هر کدوم ممکن ِ بزرگ خاندان و یا خانواده باشن ،برای درسشون از فرزندان و نواده ها کمک میگیرن، مادر بزرگ و پدربزرگ هایی که حتی اگر مجالی برای درس خوندن تو 7 سالگی رو نداشتن تو این سن و سال حال و هوای 7 سالگی و اولین معلم ُ اولین نیمکت ُ اولین دوست مدرسه ای رو تجربه می کنن ، معصومیت ِ هفت سالگی . بلند بخوان کلام خدا را ، سوره علق را ، اقرأ باسم ربک الذی خلق را.

 



عکس از؟؟

بعد نوشت و مهم نوشت! : وب خوان پارسی بلاگ نمایشی نیست احیانا؟ که اکثرا از قافله عقب و وب نخونده رو دست میزاره؟ باید از گوگل ریدر استفاده کنیم آیا؟ یه بار خواستیم به خارجی ها بها ندیم نشد!:دی


نوشته شده در شنبه 89/5/9ساعت 12:35 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

جراحت کربلا هنوز هم تازه است و تا آن خون خواه مقتول کربلا نیاید ، این جراحت التیام نمی پذیرد.

سید شهیدان اهل قلم

اگر توفیقی باشد و لیاقتی ، از این پس کاروان پنچ شنبه ها به روز می شود.


نوشته شده در پنج شنبه 89/5/7ساعت 8:10 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

 Design By : Pichak