سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نـــم نـــم ِ آفتـاب

بسم الله....

محرم سال 1379 ، قرارمان دروازه ی قدیمی شهر شام بود 
نوشته و معروف بود خاندان پیامبر (ص ) از این مکان وارد شهر شده بودند .
تعدادمان ؟ زیاد نبود ، 50 نفر شاید .
کاروانی به سمت حرمت دخت سه ساله ارباب حرکت کردیم.
حالا خرابه جایش را به خانه ها داده بود، مداح می خواند و اهل کاروان زمزمه می کردند
به کوچه ها رسیدیم ، سرها نمایان شد که مخفیانه نگاهمان می کردند و لب هایی که در گوش هم سخن می گفتند.!!
سکوت بینمان موج می زد 
ما شنیدیم و دیدیم اما قطره ای از یک دریا را و همین کافی بود تا یک داغ عظیم زنده شود
دیگر روضه خوان ، سکوت کرده بود زیرا که هر دل برای خود روضه گرفته بود


نوشته شده در جمعه 89/9/26ساعت 6:17 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

همیشه علاقه ی خاصی به کلاس های نهضت سواد آموزی داشتم ، به خصوص وقتی کلاس پُر باش ِ از پدر بزرگ و مادربزرگ های دوست داشتنی که اصرار دارن نه تنها سنی ازشون نگذشته جوون هم هستن و تمام سختی معلم هاشون برای توجیه کارهای دانش آموزهای بزرگ.
هر کدوم ممکن ِ بزرگ خاندان و یا خانواده باشن ،برای درسشون از فرزندان و نواده ها کمک میگیرن، مادر بزرگ و پدربزرگ هایی که حتی اگر مجالی برای درس خوندن تو 7 سالگی رو نداشتن تو این سن و سال حال و هوای 7 سالگی و اولین معلم ُ اولین نیمکت ُ اولین دوست مدرسه ای رو تجربه می کنن ، معصومیت ِ هفت سالگی . بلند بخوان کلام خدا را ، سوره علق را ، اقرأ باسم ربک الذی خلق را.

 



عکس از؟؟

بعد نوشت و مهم نوشت! : وب خوان پارسی بلاگ نمایشی نیست احیانا؟ که اکثرا از قافله عقب و وب نخونده رو دست میزاره؟ باید از گوگل ریدر استفاده کنیم آیا؟ یه بار خواستیم به خارجی ها بها ندیم نشد!:دی


نوشته شده در شنبه 89/5/9ساعت 12:35 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

 

 بقیه الله
با سپاهی از شهیدان خواهد آمد


عکس از ؟؟


نوشته شده در یکشنبه 89/5/3ساعت 1:5 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در شنبه 89/5/2ساعت 12:49 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

اگر دل دلیل است ، آوردی ایم /اگر داغ شرط است ما بُرده ایم...

.

 

  

 

نوشته!و عکس : مُخ تَش

ب ، ن: خاک ِ پاک ِ سرزمین ِ نور


نوشته شده در جمعه 89/4/25ساعت 2:44 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در پنج شنبه 89/4/24ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در یکشنبه 89/4/6ساعت 12:0 صبح توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |

بسم الله...

ساعاتی بیش نمانده تا تمام شود 31 خرداد..

سالگرد آسمانی شدنتان را بدون کوچکترین اشاره رسانه ملی گذراندیم ،چون هنوز نیازمندتان نشده ایم!درست مانند امام روح الله! زمانی که دیگر کار سخت می شد تازه فهمیدیم  به امام  نیازمندیم حضرت روح الله ی داشتیم و داریم که حقوق بشر ، آزادی اش ، بصیرتش ، مردمی بودنش که در کلامش موج می زد حلاوت را برایم ارقام می آورد.

آقای شهید مصطفی!

من خوب میدانم شما رفاه تان را فقط و فقط برای یگانه پروردگارتان رها کردید ، من خوب می دانم عشق به بانو و فرزندانتان را رها کردید اما آقای دکتر من از خانواده تان شرمگینم
اگر بر حسب اتفاق در سالگرد عروج پدرشان کانال های تلویزیون ایران را بالا و پایین کنند چه خواهند دید؟

روزگاری در جواب دوستان لبنانی ام که دکتر چمران را لبنانی می خواندند سریع واکنش نشان می دادم اما دیگر امروز نه تنها این کار را نمی کنم بل فقط لبخند می زنم و سکوت .

پ ن: ما اسطوره هایمان را فراموش می کنیم و این کار مخصوص چمران نیست ، این روزها خرازی ، زین الدین ، وزوائی و .... سرداران بزرگ ، بسیجی های گمنام در شهر و هیاهویش گم شده اند.


نوشته شده در دوشنبه 89/3/31ساعت 9:7 عصر توسط فاطمه سادات نظرات ( ) |


 Design By : Pichak